اتفاقات جالب در روز خواستگاری و عقد حضرت علی (ع) و فاطمه (س)/ هدیه خداوند به دخت پیامبر (ص) برای پذیرش ازدواج/ پیامبر خدا به دختر و دامادش چه سفارشی کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۲۹۷۶۳
خواستگاری حضرت علی (ع) با حضرت زهرا (س) تا مراسم ازدواج این دو بزرگوار، حاوی اتفاقات جالبی است که میتواند الگوی مناسبی برای همه انسانها به ویژه زوجهای جوان باشد.
به گزارش شریان نیوز، نخستین روز از ماه ذی الحجه سالروز ازدواج دو معصومی است که پدر و مادر امت شیعیان هستند. پدر و مادری که از پیوندشان بهترین بندگان خدا متولد شدند و در راه اسلام حرکت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی ادیب یزدی کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی، در خصوص این پیوند مبارک و اتفاقاتی که افتاده به خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: از مبارک ترین، برجسته ترین، الهیترین و ملکوتیترین وقایع صدر اسلام ازدواج بسیار پر معنا و و پر برکت دو عنصر عصمت مدار است. دو عنصری که یکی مولای متقیان امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع) و دیگری ناموس کردگار یگانه روزگار، دختر شایسته و عظیم الشأن نورانی رسول مکرم اسلام (ص) حضرت صدیقه طاهره (س) است. این ازدواج از شکوهمندترین وقایع عالم هستی است. وجهه ملکوتی این ازدواج، آنقدر قوی است که در آسمان ها، ملکوتیان به رقص آمدند و همگان به پیشگاه حضرت حق و رسول خدا (ص) این ازدواج نورانی را تبریک گفتند.
نهایت اخلاص در تمامی مراتب این ازدواج
این کارشناس مذهبی ادامه داد: نهایت اخلاص در مراتب این ازدواج مورد نظر عروس و داماد بود؛ چرا که پیوند میان امیر مومنان (ع) رهبر برگزیده حضرت حق بعد از رسول خدا (ص) و تربیت شده دامان ایشان و دختر عظیم الشأن حضرت محمد (ص) مظهر نجابت، پاکی و طهارت برجستهترین مادر عالم هستی است. حضرت فاطمه (س) کسی است که خدایش وی را کوثر لقب عطا فرموده است. وقایعی در این ازدواج مبارک اتفاق افتاد که نشان دهنده شدت اخلاص و به اصطلاح وجهه ملکوتی این ازدواج بود. زمانی که امیر مومنان (ع) میخواستند برای خواستگاری به خانه پیامبر اکرم (ص) بیایند، یک یا دو بار تا جلو در آمدند، اما حیا مانع ورود ایشان به خانه حضرت رسول (ص) میشد. پیامبر اکرم (ص) وقتی متوجه این اتفاق شدند، حضرت علی (ع) را صدا کردند و گفتند علی جان با من سخنی دارید؟ حضرت علی (ع) چهره شان برافروخته و از شدت حیا صورتشان قرمز شد. در این هنگام جبرئیل خدمت پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت علی (ع) خواستگار دختر شما هستند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند، علی جان! فاطمه را خواستگاری میکنید؟ حضرت علی با سکوتشان رضایت خود را اعلام کردند. سپس رسول خدا (ص) فرمودند، علی جان به من اجازه بده که با دخترم در این زمینه مشورت کنم و نظر او را جویا شوم.
زیر لفظی جالب حضرت زهرا (س) برای پذیرش ازدواجحجت الاسلام و المسلمین ادیب یزدی در ادامه بیان کرد: پیامبر اکرم (ص) با صدیقه طاهره (س) صحبت کردند، حضرت زهرا (س) نیز در واکنش به این خواستگاری سکوت کردند؛ سر مبارکشان را پایین انداختند و خجالت میکشیدند که جواب پیامبر را بدهند. آنقدر این حیا مداری طول کشید که مجدد جبرئیل محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد، حق شما را سلام میرساند و به حضرت زهرا نیز سلام میرساند و میفرمایند خواستگاری علی (ع) را بپذیرید و اجازه ندهید این جوان غیور و بزرگوار، دست خالی از این خانه برگردد. چون حضرت زهرا (س) به جهت شدت حیا موافقتشان را دیر اعلام کردند، خداوند به پیامبر اکرم (ص) دوباره پیغام دادند که ما آبهای عالم را در قبال پذیرش این ازدواج برای فاطمه الزهرا (س) هدیه قرار دادیم. این آب به اصطلاح همان زیر لفظی است؛ یعنی هدیهای که به عروس داده میشود که بله را بگوید. در برخی از روایات آمده است که حق تعالی آبهای پنج رود بزرگ زمین یعنی دجله، فرات، سیحون، جیحون و رود نیل را به فاطمه زهرا (س) هدیه کردند.
آبهای عالم هدیه به حضرت زهرا (س) بود نه مهریه
این پژوهشگر دینی در ادامه جزئیات بیشتر از این وصلت آسمانی بیان کرد و گفت: این که میشنویم آبهای عالم مهریه حضرت زهرا (س) است، درست نیست. در ادامه مهریهای تعیین شد و حضرت امیر المومنین (ع) زره خود را به جناب سلمان فارسی دادند که ایشان زره را در بازار بفروشد و در قبال پولش مخارج ازدواج این دو بزرگوار فراهم شود. ازدواجی که بسیار بسیار ساده بود. برای روز عروسی، پیامبر اکرم (ص) به امیر المومنین (ع) فرمودند، به مسجد بروند و یکسری اشخاص را به مراسم ازدواج دعوت کنند. حضرت امیر (ع) به مسجد آمدند، خجالت کشیدند همان عدهای که پیامبر (ص) فرمودند را دعوت کنند. به همین دلیل با صدای بلند همه اهل مسجد را برای این مراسم عروسی دعوت کردند. جمعیت زیادی به مراسم آمدند. پیامبر (ص) به امام علی (ع) گفتند، من گفتم اشخاص خاص را بگو که امیر المومنین میگوید نتوانستم این کار را بکنم.
معجزه در مراسم ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س)وی ادامه داد: یکی از معجزات مراسم ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) این بود که با وجود کم بودن غذا تمام جمعیت حاضر سیر شدند و باز هم غذا اضافه آمد. این معجزه هم به برکات دست آقا رسول خدا (ص) بود. چند نکته مهم در این ازدواج نورانی وجود داشت؛ نکته اول مشورت با دختر برای ازدواج است. نکته دوم نهایت کم خرج بودن این عروسی است. نکته سوم بی توقع بودن عروس خانم است و اینکه داماد را به سختی نینداخت. نکته چهارم این است که در شب زفاف پیامبر اکرم (ص) دست امیر مومنان (ع) و دست حضرت زهرا (س) را به یکدیگر فشرد و هر دو را نصیحت کرد. نصیحتهای پیامبر اکرم (ص) در شب زفاف بسیار بسیار جالب بود.
نصیحتهای ماندگارِ پیامبر (ص) به تمام زن و شوهرهای عالمحجت الاسلام و المسلمین ادیب یزدی درباره نصیحتهای حضرت محمد (ص) به امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بیان کرد: ایشان اول به امیر المومنین (ع) نصیحت کردند که علی جان! فاطمه پاره تن من است و من او را به رسم امانت به تو میسپارم. مراقب باش در خانه تو دلش نگیرد؛ در کار خانه به او کمک کن؛ در بچه داری به او کمک کن؛ زندگی را برایش شیرین کن و احتیاجات او را تهیه کن که همسرت در زندگی با تو اذیت نشود. سپس رویشان را به حضرت زهرا (س) کردند و گفتند، فاطمه جان! علی جوان فقیری است، اما روی کره زمین جوانی به شرافت و اعتلای او نه در میان گذشتگان و نه در میان آیندگان وجود ندارد. من تو را به ازدواج برجستهترین مرد عالم درآوردم. اسرار شوهرت را فاش نکن؛ از او هرگز چیزی که در توانش نیست، نخواه و او را خجالت نده؛ باید زندگی همسرت مملو از شیرینی باشد. از راه که میرسد، خستگی او را در بیاور؛ همیشه در مقابلش تسلیم باش؛ آنچه او میخواهد، فراهم کن به گونهای که احساس کند در خانه راحتتر از هر جای عالم است.
آیاتی شگفت در ادامه ازدواج آسمانیاین سخنران در پایان به آیاتی از کلام الله مجید که به این ازدواج نورانی پرداخته است، اشاره کرد و گفت: پس از نصیحتهای رسول خدا (ص) آیاتی از قرآن کریم نازل شد. در سوره الرحمن آمده است مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ دو دریا را [به گونه اى]روان کرد [که]با هم برخورد کنند بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ میان آن دو حد فاصلى است که به هم تجاوز نمى کنند. فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ از هر دو [دریا]مروارید و مرجان برآید فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید. مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یعنی حضرت فاطمه (س) و امیر المومنین (ع). بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ یعنی آقا رسول خدا (ص) که بین حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) ایستاد و این دو را به هم متصل کرد. در تفسیر نور الثقلین و تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده که این آیات قرآن پنج تن آل عبا را مد نظر دارد. سپس خداوند میفرماید فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ؛ منظور از رَبِّکُمَا و ضمیر «کُما» که برای دو نفر است سفارش به امیر المومنین (ع) و حضرت زهرا (س) است. در واقع خدای متعال به این دو بزرگوار خطاب میکند که چیزی برای شما کم نگذاشتم. آنچه داشتم در اختیار شما گذاشتم؛ چراکه حضرت امیر (ع) و حضرت زهرا (س) برجستهترین زوج عالم هستی هستند و خداوند تمامی نعمت هایشان را به پای آنها ریخت. هیچ مرتبهای در عالم نیست، مگر اینکه این دو بزرگوار آنها را طی کردند.
برچسب هاذی الحجهمنبع: شریان
کلیدواژه: ذی الحجه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۲۹۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
کد خبر 849327 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران